پیش نوشت 1: ارتباط این پست را با مهندسی بیابید!!!
باتوجه به دوسفر انجام شده توسط نزدیکان به گرجستان، برنامه داشتم که حتما به این کشور سفر کنم و باتوجه به نزدیک بودن این کشور و مناسب بودن هزینه ها، سفر به این کشورها طرح ریزی شد. در این سفر دوست داشتم حدود دو هفته ای در این کشور سپری شود که با توجه به کمبود وقت و مرخصی دوستان همسفر، کل سفر در دوازده روز بسته شد. نزدیکی ارمنستان باعث شد که در مسیر بازگشت نیز دو شب به ایروان اختصاص داده شود. در برنامه ریزی اولیه این شهرها و روستاها در برنامه قرار داشت: باتومی، مستیا، تفلیس، کازبگی و ایروان. این سفر اواخر خرداد 1396 صورت گرفت.
شب ساعت دوازده و بیست دقیقه بامداد با تاکسی گرفته شده از تپسی به سمت خانه دوستان حرکت کردیم. اولین چالش زمانی خودش را نشان داد که راننده می گفت شما دارید یک مقصد اضافه می کنید این در حالی بود که من اولین مقصد را خانه همسفران قرار دادم و مقصد دو پایانه کاوه که مجموع هزینه ها 8500 تومان توسط برنامه تپسی برآورده شد. راننده رند قصد داشت از این طریق شش هزار تومانی بیشتر بگیرد که با هوشیاری ما و نشان دادن چند مقصد روی گوشی خودش فهمید که پشت گوش ما مخملی نیست. نهایتا حدود ساعت یک بامداد با اتوبوس شرکت ایران پیما راهی تهران-پایانه غرب شدیم.
روز اول سفر
پس از پیاده شدن در میدان آزادی و طی مسیری در حدود ربع ساعت به پایانه غرب رسیدیم که ساعت حدود 7 صبح بود. صبحانه مختصری از لقمه های آورده شده و تخم مرغ و قهوه سفارش داده شده صرف شد. حدود ساعت نه و نیم همسفر 4 نیز به ما افزوده شد. حرکت اتوبوس ساعت 10 توسط شرکت گیتی پیما برنامه ریزی شده بود که می گفتند پس از حرکت اتوبوس استانبول، نوبت شما خواهد بود. نهایتا پس از سوار شدن و چک پاسپورتها و بارگیری حدود ساعت 11 اتوبوس به راه افتاد. تبریز برای سوار کردن دو مسافر توقف داشت و پس از آن برای شام در رستوران توقف داشت که فقط یک سالاد و یک سوپ خوردیم. نهایتا حدود ساعت دوازده شب به مرز بازرگان رسیدیم. چمدانها و کوله پشتی ها قرار داده شد و سگ های مواد یاب از بین آنها عبور کردند. 25000 هزار تومان عوارض خروج از کشور از طریق باجه پرداخت شد و اندکی پول از باجه خودپرداز بانک ملی برداشت کردیم.
مهر خروج از طرف ایران زده شد. آن طرف مهر ورود به ترکیه و بازرسی کوله ها توسط ماموران ترک. متاسفانه هموطنان به دلیل تفاوت قیمت سیگار، مقدار زیادی سیگار با خود حمل می کردند که همه توسط ماموران گرفته شد. در نهایت حدود دو ساعت و نیم در مرز معطل بودیم تا اتوبوس ما رد شود. دوباره کوله ها و چمدانها بار زده شد و این دفعه در ترکیه طی مسیر کردیم. تا ساعت حدود هفت صبح در خواب بودیم. پس از بیدار شدن با مناظر بدیعی روبرو شدیم که خستگی از تن ما زدود. همه جا سرسبز و خرم با یک نم سحرگاهی. پس از مدتی مسیر ما در کنار رودخانه بزرگی بود که هم جنگل دیدیم، هم رودخانه از آن طرف پل، سد و تونل. هم از آفریده پروردگار هم از دستاورد کردگار در شگفت شدیم که این جاده های پر پیچ و خم را کنار رود و کوه و جنگل چگونه ساخته اند و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم.