پیش نوشت: آدم بعضی مواقع یه حرفایی می زنه که خودش هم صد در صد بهش اعتقاد نداره. چون اگه اعتقاد کامل داشت بهش عمل می کرد. (اشاره به نامنظمی خودم و ...)
ما که قبل از این که به سمت بازار کار نزدیک بشیم، سعی می کردیم آمار داشته باشیم. بنابراین اگه نمایشگاهی چه داخل دانشگاه چه بیرون برگزار می شد، سعی می کردم شرکت کنم. یه جمله کلیشه ای که اکثر به اصطلاح مهندسها می گفتند این بود: "آقا اونچه در دانشگاه خوندید باید بریزید دور. اینجا برای خودش دنیای دیگری است." به قول دکتر سلطانی (استاد مکانیک دانشگاه تهران- رییس دانشکده مکانیک)، هم آره هم نه. به نظرم نه اش پررنگ تره. با این دید اگر فرد وارد بازار کار بشه امید پیشرفتش هست. وگرنه میشه دنباله رو دیگران. حتی اگر به نظر دیگران موفق بیاد. الان دیگران چه کسی را موفق می نامند. کسی که ظاهرش دو تومن به بالا قیمت داشته باشه. خوب این فرد میشه قطعه ساز برای این خودرویی که همه ازش می نالند. ولی خوب با دوتا زدوبند تونسته پول به جیب بزنه. ولی این نمیشه مهندس. نه از این بابت می گم که طرف باید چشماش را باز کنه. مهندس بخش بهش میگه این کار را بکن. ولی با یه مروری روی درس طراحی اجزا یادش بیاد میشه همچین بهینه سازی هم انجام داد و هزینه ها را کاهش داد. بعد با دلیل و مدرک طرف را قانع کنه. آره از این جهت که نباید فکر کنه حالا که چهار سال دانشگاه تو رشته مهندسی خونده دیگه عالم دهره و مثلا به یه تکنسین با 20 سال سابقه توجهی نشون نده.
کسب تجربه و درعین حال درخاطرداشتن اصول و فنون مهندسی آکادمیک، باعث میشه که کار با صبر و حوصله یه مرحله به پیش برده بشه. البته دوستان تازه وارد به کار باید بدونند که همیشه اون اینرسی قبلی موجود در محیط کار مانع از تغییر پیشنهادی شما می شود. ولی نباید بی خیال شد. باید به پیش رفت تا آخر روزی بفهمند راه درست همین است.