گسترش دانش و تجربه مهندسی

در این وبلاگ به موضوعاتی که یک مهندس مکانیک در طول زندگی شخصی و حرفه ای با آن روبه رو بوده، پرداخته شده است.

گسترش دانش و تجربه مهندسی

در این وبلاگ به موضوعاتی که یک مهندس مکانیک در طول زندگی شخصی و حرفه ای با آن روبه رو بوده، پرداخته شده است.

دنیای مهندسی، دنیای پر رمز و رازی است. در گذشته شاهد آن بودیم که هر رشته مهندسی قصد داشت با ایجاد مرزهایی، گرایش هایی را پدید آورد که تخصصی تر به حوزه های مزبور پرداخته شود. ولی با گسترش دانش، نه تنها مرزهای درون رشته ای کمرنگ شد، بلکه مرزهای برون رشته ای نیز اهمیت خود را از دست داد. هم اکنون یک مهندس نمی تواند بگوید از آن جا که در رشته من به این موضوع پرداخته نشده است، من این زمینه کاری دارای این موضوع را نخواهم پذیرفت. بنابراین شاهد هستیم یک استاد ریاضی در زمینه هوش مصنوعی فعالیت می کند. استاد مکانیک، پروژه هایی در زمینه ابررایانه انجام می دهد و ... .بنده با وجود آن که در زمینه مهندسی مکانیک مطالعه داشته ام، ولی به دلیل اشتراکات فراوان مخصوصا در سال های ابتدایی، برای سایر رشته ها هم مطالعه این وبلاگ خالی از فایده نخواهد بود. از طرف دیگر با مطالعه تاریخ مهندسی می بینیم که سایر رشته های مهندسی از پهلوی این مادر بیرون آمده اند.

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهندس موفق» ثبت شده است

تا سه ماه پیش می تونستم گه گداری از تپ سی یا اسنپ استفاده کنم ولی تازگی ها قیمت هاشون عجیب رفته بالا! برای همین توفیق اجباری داشتم که بیشتر سوار اتوبوس بشم. ولی این مورد همیشه منو آزار میده چرا ده ثانیه دیر به اتوبوس رسیدم یا چرا باید بیست دقیقه وایسم تا اتوبوس بعدی بیاد. این بود که همون لحظات این ایده استارت آپ اتوبوسی به ذهنم رسید.

داستان خیلی ساده است. کافی است یک ردیاب مشابه این شرکت ردیاب ایده آل روی اتوبوسها نصب بشه که موقعیتشون را به صورت زنده نشون بده. بعد افرادی که توی یه ایستگاه یا نزدیک اون ایستگاه هستن یک خط اتوبوس مشخص را درخواست میکنن و میبینن که این اتوبوس مثلا حدود 5 دقیقه باهاشون فاصله داره. شرکت سازنده میتونه حق اشتراک ماهانه به مشتریان بفروشه یا اینکه بر مبنای اطلاعات درخواستی هزینه مشخص کنه.

جالب اینجاست که فقط مسافران از این استارت آپ سود نمی برند، بلکه میتونه خیلی برای خود شرکت واحد حیاتی باشه. چون در هرزمان، مکان هر اتوبوس را داره، بنابراین طبق قانون فیزیک میتونه سرعت و شتاب اتوبوس را دربیاره. درنتیجه میتونه بفهمه که راننده یه جاهایی خیلی گاز را فشرده که موجب استهلاک و افزایش هزینه میشه یا سرعت غیرمجاز داشته. پس مشتری دوم این استارت آپ خود شرکت واحد اتوبوسرانی هست. 

باتوجه به گران شدن قطعات و خود اتوبوس، به نظر این طرح توجیه اقتصادی داره. نمی دونم کسی در دنیا چنین طرحی دیده. البته شاید تپ سی و اسنپ از این طرح خیلی خوششون نیاد و یه جورایی رقیبشون بشه. از طرفی هم ممکنه اگه خوب پیش بره یکی از این شرکتها، این استارت آپ را بخرن. 

 

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۱۱
عماد صادق زاده

با وجود راه افتادن سرویسهای درخواست تاکسی آنلاین، نیاز به خودروی شخصی روندی روز افزون داشته است. از آنطرف با بالا رفتن قیمت مسکن، هرواحد به زحمت یک جای پارک داشته باشد و این مساله به تازگی به یک چالش درشهرهای بزرگ دارد تبدیل می شود. از آنطرف قطعا می بیند که افرادی تمایل به داشتن خودروی شخصی ندارند و جای پارک هم در پارکینگ دارند. قطع به یقین کسب و کاری برای کرایه دادن پارکینگ ایجاد خواهد شد که هر دو طرف بسیار خوشنود خواهند بود و این اپلیکیشن نقش واسط یا معرف را ایفا می کند. 

حتی می توان پارکینگ سازمان های دولتی یا مدارس را برای این کار اختصاص داد. به نظرم حتی سازمان های منتفع مانند راهنمایی و رانندگی باید از این کار حمایت کنند. با توجه به رشد جمعیت و کمبود منابع، باید درصدد افزایش بهره وری و بازده بود و فرصت های موجود را به بهترین نحو شناخت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۸ ، ۱۷:۲۴
عماد صادق زاده

یکی از مواردی که برای داشتن بعد زندگی دنیوی لازم و ضروری است، دید اقتصادی قوی هست. این دید هست که کمک میکنه پولت را در چه بخش های سرمایه گذاری کنی. به نظرم این بینش نه تنها برای مهندسان که برای تک تک مردم جامعه ضروری است. سال 97، سالی پرفراز و نشیب بود مخصوصا در بعد اقتصادی. با مردم صحبت کنی میبینی می گویند که سرمایه ما یک سوم شد. درست است. عده ای از مردم سرمایه شان حتی کمتر از 30% پارسال شد. ولی عده ای هم تقریبا قدرت اقتصادی خود را حفظ کردند و حتی افزودند. اینجا منظورم سرمایه دلاری و قدرت خرید است. 

ورود من به مباحث اقتصادی حدود 8 سال پیش با درس "اقتصاد مهندسی" که در دانشکده مهندسی صنایع ارائه شد، آغاز شد. به این درس علاقمند بودم و مطالب را پیگیری کردم. هرچند نمره قابل قبولی (14) نگرفتم. جسته و گریخته مطالعه اقتصادی داشتم تا اینکه درسال 96 اسم بورس به گوشم محکمتر از دفعات پیشین خورد و اندکی به فکر فرورفتم، چون اندک سرمایه ای اندوخته بودم. از مهر 96 کد بورسی دریافت کردم ولی فعالیت نداشتم و از اواخر 96 با حدود یک میلیون تومان وارد شدم. اوایل تابستان 97 بود که عرضه اولیه پتروشیمی پارس با سود حدود 800 هزار تومانی کام من را شیرین کرد و انگیزه ای شد برای فعالیت بیشتر.

آنجا به پیشنهاد دوستم با دکتر ادیب آشنا شدم. به جرات میتونم بگم جزء ده اقتصاددان برتر ایران است. تحلیلهای دقیق و موشکافانه ای دارد. فایل صوتی "مدیریت سبد سرمایه" را تهیه کردم و انصافا دید خیلی خوبی به من داد. اینجا بود که فهمیدم سپرده بانکی جدا از حرام بودن، سمی مهلک برای اقتصاد ایران است و همچنین نابودی سرمایه شخص. چه مقدار در سبد ارز سرمایه گذاری کنم و چه مقدار طلا و چه مقدار بورس و ... .

اگر فرصت یادگیری مباحث بورس و سرمایه گذاری مستقیم ندارید، حتما "صندوقهای سرمایه گذاری" را بررسی کنید و براساس میزان ریسک پذیری خود و سابقه و آینده صندوق، دریکی از آنها سرمایه گذاری کنید که سودی بین 20 تا 200 درصد را در سال 97 رقم زدند.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۲۸
عماد صادق زاده

پیش نوشت: باید توجه کنیم زمانی که داشته های یک نفر را می بینیم، نداشته ها و داشته هایی که از دست داده تا به این داشته جدید برسه را هم یا از خودمون بپرسیم یا از خودش.


یه مواقعی میشه یه ضربه بهت میخوره که یه مدت بیهوشی. نمی دونی چی شد اینجوری شد. کی اتفاق افتاد. اصلا کی زد. بعدش باورش هم برات سخته. چون تصورش هم برات سخت بوده. خب تا اینجای کار سنگین بوده و یه جورایی از دست تو الان خارجه. ولی از این به بعدش را تو تعیین می کنی چه اتفاقی در ادامه بیفته. من همیشه به خودم و اطرافیانم میگم. مهارت حل مساله. در درس ریاضی یا دروس مهندسی دقیقا مساله را برای خودمون مشخص می کردیم. من الان چه امکاناتی دارم. چه توانایی هایی وجود دارد. سوال دقیقا چی هست. پیشفرض هایی که میشه درنظر گرفت چیه و نهایتا بررسی روش های مختلف حل مساله.

این اتفاق برای من حدود دوماه پیش افتاد. یعنی یکی از دوستام ازقصد یا بدون قصد را نمیدونم ولی قسمتی از پروژه من را برداشت و تقریبا سه ماه زندگی منو عقب انداخت. اون لحظه اینقدر فکرم مشغول بود که حتی گمان میکردم نکنه اصلا کل کارم زیرسوال بره و روز از نو روزی از نو. نهایتا یه مشاوره خوب از یکی از دوستانم باعث شد تا راهی جلوم بذاره و البته اون دوستم هم قبول کرد که اشتباه کرده و خدا را شکر ختم به خیر شد.

امیدوارم در زندگیتون بی سابقه نداشته باشید و اگر هم روبرو شدید باصبر، متانت، مشاوره با خردمندان و تلاش بتونید قضیه را حل و فصل کنید.

با آرزوی بهترین ها


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۵ ، ۱۷:۱۰
عماد صادق زاده

یک قانون 80-20 وجود داشت که میگفت شما از 20 درصد تلاشهاتون، 80 درصد نتیجه را به دست می آورید. وقتی انسان روی کاغذ این تئوری را می خونه، باورش براش خیلی سخته. یه جوری اصلا دوست نداره باورش کنه. چرا؟ چون یعنی اگه من امروز 10 ساعت کتاب خوندم، به طورتقریبی 8 ساعتش پرت. فقط 2 ساعتش هست که به دردم میخوره. شاید یه برداشت دیگه هم داشت و اون اینکه بازده در حد 20 درصده. 

یه زمانی میدیدم طرف مهندس عمرانه ولی داره ریاضی درس میده. خیلی برام عجیب بود. هرچی با خودم فکر میکردم داستان از چه قراره، بازم قابل هضم نبود. ببینید دوستان. تا زمانی که وارد گود نشید قضاوتی که میکنید دور از واقعیته. باید لمس کرد زندگی را. باید خودت را جای طرف بذاری و بعد در موردش حرف بزنی. 

اینها یه پیش درآمدی بودند برای بحث کار دوم. کاری که ممکنه 20 درصد از نظر انرژی و وقت براش سرمایه گذاری کردید، ولی 80 درصد درآمدتون را براتون رقم بزنه. ولی به نظر من نمیشه به راحتی از اون 80 درصد بقیه انرژی که گذاشتید به راحتی گذشت. من به شخصه تاثیر پنهانی اون را درک کردم. یه جوری میشه گفت اون 80 درصد فونداسیون بنایی است که فقط 20 درصدش معلومه. اون 80 درصد زیرخاکه.

میتونید با یه جستجوی ساده، خیل بیشماری از کسب و کارها را پیدا کنید که ایده پردازان اون در حد یه شغل دوم بهش نگاه می کردند. یه کار تفریحی. یه کار عشقی. یه کاری که ذوق و علاقه شون توش بوده. میخوام به تو دوست عزیزم بگم حواست به اون کار باشه. نذار شغل اول کل فکر و ذهن و انرژیت را بگیره. یه جایی هم برای عشقت بذار.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۵ ، ۰۱:۰۱
عماد صادق زاده