گسترش دانش و تجربه مهندسی

در این وبلاگ به موضوعاتی که یک مهندس مکانیک در طول زندگی شخصی و حرفه ای با آن روبه رو بوده، پرداخته شده است.

گسترش دانش و تجربه مهندسی

در این وبلاگ به موضوعاتی که یک مهندس مکانیک در طول زندگی شخصی و حرفه ای با آن روبه رو بوده، پرداخته شده است.

دنیای مهندسی، دنیای پر رمز و رازی است. در گذشته شاهد آن بودیم که هر رشته مهندسی قصد داشت با ایجاد مرزهایی، گرایش هایی را پدید آورد که تخصصی تر به حوزه های مزبور پرداخته شود. ولی با گسترش دانش، نه تنها مرزهای درون رشته ای کمرنگ شد، بلکه مرزهای برون رشته ای نیز اهمیت خود را از دست داد. هم اکنون یک مهندس نمی تواند بگوید از آن جا که در رشته من به این موضوع پرداخته نشده است، من این زمینه کاری دارای این موضوع را نخواهم پذیرفت. بنابراین شاهد هستیم یک استاد ریاضی در زمینه هوش مصنوعی فعالیت می کند. استاد مکانیک، پروژه هایی در زمینه ابررایانه انجام می دهد و ... .بنده با وجود آن که در زمینه مهندسی مکانیک مطالعه داشته ام، ولی به دلیل اشتراکات فراوان مخصوصا در سال های ابتدایی، برای سایر رشته ها هم مطالعه این وبلاگ خالی از فایده نخواهد بود. از طرف دیگر با مطالعه تاریخ مهندسی می بینیم که سایر رشته های مهندسی از پهلوی این مادر بیرون آمده اند.

۱۳ مطلب با موضوع «مشاوره و تجربیات» ثبت شده است

سه شنبه با من تماس گرفته شد که رزومه شما را در جاب ویژن دیده ایم و در یک ردیف شغلی در زمینه کدینگ در حال استخدام هستیم. شرکت ما سپاهان باتری یکی از مطرح ترین شرکت های تولید باتری در ایران با بیش از 2000 نیرو و در زمینه صادرات نیز فعال است. از طرفی شما (یعنی من) هم با توجه به مدرک و تحصیل در بهترین دانشگاه ها را برای مصاحبه دعوت می کنم. یه کم برام عجیب بود چون اصلا یادم نیست کی رزومه ام را توی جاب ویژن نوشتم و تا حالا هم از این سایت به هم ارجاع داده نشده بود.

درهرصورت صبح چهارشنبه نه صبح باید اونجا می بودم که نیم ساعتی زودتر رسیدم. راس نه وارد کارخانه شدم. فرمی بهم داده شد که پر کنم (پس کارکرد جاب ویژن چیه این وسط، مگه رابط بین کاریاب و کارفرما نیستی؟ خب باید اطلاعاتی که میخواد را قبلش از ما بگیری و طرف روی سیستم داشته باشه) بعد ده دقیقه فرم پر کردن، دیدم یکی یکی دعوت میکنه مصاحبه. خب آدم فهیم برای چی همه کاریابها را در یک ساعت دعوت کردی بیان. نوبت دهی میکردی در بازه های ربع ساعتی. این مهم بودن شما را نمی رسونه. بی ارزش دونستن وقت را میرسونه در این کارخانه معظم.

خلاصه ساعت یازده که مصاحبه شش نفر تموم شد رفتیم برای مصاحبه فنی!!! یه مسیری پیاده رفتیم. اگه دوباره اینجا مدیریت داشت یه خودرو میذاشتن و کاریاب ها را برای اینکه بگن مثلا احترام قائلیم براتون این مسافت میبردن. رسیدیم دفتر فنی. یعنی ذره ای نسبت به شرایط پیش از کرونا تغییر کرده بود نکرده بود. رسما تو دل هم بودن. یک مهندس میانسالی چندسوالی کرد و گفت تشریف میبرید پشت سیستم و کاری انجام می دید تا از نظر سرعت و IQ؟! تست بشید. رفتم دیدم خانم مهندس سه تا برگه داد و چندتا عدد توش هست که بهش کد میگن. میگه اینا را به هر روشی میدونی وارد کن ورد یا اکسل. من گفتم حتما نکته ای داره و ارتباطی بین این اعداد هست و باید فرمول نویسی کرد تا خودشون تولید بشن. یه دقیقه نگاه کردم دیدم نه. سوال کردم گفت هیچ ارتباطی نداره و فقط وارد کن!!!
یعنی اگر من حتی از نظر مالی در شدیدترین تنگناها قرار داشتم نباید اونجا می موندم چون با این کار دهن کجی کردم به دو دانشگاه صنعتی اصفهان و دانشگاه تهران. آخرش هم همون آقای مهندس گفت وایسا تا مصاحبه بقیه تموم بشه باهات کار دارم ولی بنده آهسته جیم شدم و اومدم بیرون. حتما می خواست بگه اول کار اینه ولی بعد ارتقا میگیری. کارت خوب باشه جای بهتری میذارمت و من خودم از طی کشی شروع کردم و این جفنگیات مثلا.

 

پ ن 1: می تونم این توصیه را به دانشجویان رشته های مهندسی داشته باشم که اگر دوره کارشناسی 5 یا 6 ساله شد بهتره. چون فرصت کافی دارید بفهمید چه باید کرد و پایه های شغل و کارآفرینی را در همون دوره کارشناسی پایه گذاری کنید. اگر دیدید واقعا علمی نیاز دارید که دیگه نمیشه در دوره کارشناسی یا دوره های آزاد به دست آورد برنامه ریزی برای کارشناسی ارشد مفید خواهد بود.

پ ن 2: با چندتا از دوستان گروهی ساختم با این ایده که گزارش های ماهانه شرکت های حقوقی بازار سرمایه ایران را بررسی کنیم و این کار در محیط اکسل انجام می شد. این کار تنها دوسه ساعت در ماه از شخص وقت می گرفت و اطلاعات ارزشمندی در خصوص روند خرید و فروش ها می داد. دوستان یکی یکی به بهانه های واهی این کار را رها کردند :))

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۹ ، ۱۱:۰۳
عماد صادق زاده

یکی از مواردی که برای داشتن بعد زندگی دنیوی لازم و ضروری است، دید اقتصادی قوی هست. این دید هست که کمک میکنه پولت را در چه بخش های سرمایه گذاری کنی. به نظرم این بینش نه تنها برای مهندسان که برای تک تک مردم جامعه ضروری است. سال 97، سالی پرفراز و نشیب بود مخصوصا در بعد اقتصادی. با مردم صحبت کنی میبینی می گویند که سرمایه ما یک سوم شد. درست است. عده ای از مردم سرمایه شان حتی کمتر از 30% پارسال شد. ولی عده ای هم تقریبا قدرت اقتصادی خود را حفظ کردند و حتی افزودند. اینجا منظورم سرمایه دلاری و قدرت خرید است. 

ورود من به مباحث اقتصادی حدود 8 سال پیش با درس "اقتصاد مهندسی" که در دانشکده مهندسی صنایع ارائه شد، آغاز شد. به این درس علاقمند بودم و مطالب را پیگیری کردم. هرچند نمره قابل قبولی (14) نگرفتم. جسته و گریخته مطالعه اقتصادی داشتم تا اینکه درسال 96 اسم بورس به گوشم محکمتر از دفعات پیشین خورد و اندکی به فکر فرورفتم، چون اندک سرمایه ای اندوخته بودم. از مهر 96 کد بورسی دریافت کردم ولی فعالیت نداشتم و از اواخر 96 با حدود یک میلیون تومان وارد شدم. اوایل تابستان 97 بود که عرضه اولیه پتروشیمی پارس با سود حدود 800 هزار تومانی کام من را شیرین کرد و انگیزه ای شد برای فعالیت بیشتر.

آنجا به پیشنهاد دوستم با دکتر ادیب آشنا شدم. به جرات میتونم بگم جزء ده اقتصاددان برتر ایران است. تحلیلهای دقیق و موشکافانه ای دارد. فایل صوتی "مدیریت سبد سرمایه" را تهیه کردم و انصافا دید خیلی خوبی به من داد. اینجا بود که فهمیدم سپرده بانکی جدا از حرام بودن، سمی مهلک برای اقتصاد ایران است و همچنین نابودی سرمایه شخص. چه مقدار در سبد ارز سرمایه گذاری کنم و چه مقدار طلا و چه مقدار بورس و ... .

اگر فرصت یادگیری مباحث بورس و سرمایه گذاری مستقیم ندارید، حتما "صندوقهای سرمایه گذاری" را بررسی کنید و براساس میزان ریسک پذیری خود و سابقه و آینده صندوق، دریکی از آنها سرمایه گذاری کنید که سودی بین 20 تا 200 درصد را در سال 97 رقم زدند.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۲۸
عماد صادق زاده

پیش نوشت: عدم پیگیری فعالیتی مثبت باعث میشه که اون فعالیت که هنوز در روند زندگی یک فرد جا باز نکرده به راحتی حذف بشه. خدا را شکر بعد از یه مدت دوباره قسمت شد اینجا بیام. 


کمتر از یک ماه به آزمون کارشناسی دانشگاه ها باقی مانده و صدای نفس نفس زدن کنکوری ها به وضوح شنیده می شود. وقتی وضعیت این دوستان را می بینم یاد روزهای خودم می افتم که انصافا به سختی گذشت اون هم به خاطر عدم آگاهی و جو منفی. به نظر می رسد که کنکوری ها در یک ماراتونی می دوند که نمی دانند چه مسیری بروند، چگونه بروند و مقصد کجا باید باشد. همه را می بینند در حال دویدن و این ها نیز می دوند و وقتی به آن انتهای مجازی رسیدند متوجه می شوند سرابی بیش نبوده است.

دوستان بدانید آنچه که جامعه، خانواده و اطرافیانتان به شما القا می کنند الزاما بهترین گزینه نیست. چرا فکر می کنید اگر با هزار زور و ضرب در رشته تاپ مثل پزشکی تحصیل کنید آینده شما تامین است و شما فرد بااستعداد و زرنگی تلقی می شوید. اول از همه به شما می گویم علایق خود را شناسایی کنید. فعالیتهایی که واقعا باعث شادی شما می شود یا از انجام دادن اون نه تنها به عنوان یک کار بلکه به عنوان تفریح لذت می برید. هم چنین شانس ها و موقعیت های کاری اطراف خودتان را بررسی کنید. اگر پدر، برادر و یا سایر بستگان در زمینه ای مشغول هستند و احساس می کنید که می توانید در آن زمینه موفق ظاهر شوید حتما آن را نیز درنظر داشته باشید.

با بررسی موارد بالا و احتمالا مشاوره گرفتن از افراد شایسته می توانید به جمع بندی خوبی برسید و به درستی و مستقیم به سمت هدف خود حرکت کنید. کسی که مسیر را به درستی انتخاب کند حتما بداند که از نظر مالی و موقعیت اجتماعی هم به جایگاهی درخور دست پیدا می کند.

انشاءالله با انتخاب درست خود باعث شوید که دانش آموختگان یک رشته در حرفه مربوط به همان رشته وارد شوند و هم چنین از ضعف هایی که جامعه در اثر نپرداختن به برخی زمینه ها همچون علوم انسانی و مدیریتی می برد کمتر رنج ببرد و افرادی قدرتمند اصلاحاتی عمیق را باعث شوند.


پیروز و پایدار باشید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۶ ، ۲۲:۱۶
عماد صادق زاده

یک قانون 80-20 وجود داشت که میگفت شما از 20 درصد تلاشهاتون، 80 درصد نتیجه را به دست می آورید. وقتی انسان روی کاغذ این تئوری را می خونه، باورش براش خیلی سخته. یه جوری اصلا دوست نداره باورش کنه. چرا؟ چون یعنی اگه من امروز 10 ساعت کتاب خوندم، به طورتقریبی 8 ساعتش پرت. فقط 2 ساعتش هست که به دردم میخوره. شاید یه برداشت دیگه هم داشت و اون اینکه بازده در حد 20 درصده. 

یه زمانی میدیدم طرف مهندس عمرانه ولی داره ریاضی درس میده. خیلی برام عجیب بود. هرچی با خودم فکر میکردم داستان از چه قراره، بازم قابل هضم نبود. ببینید دوستان. تا زمانی که وارد گود نشید قضاوتی که میکنید دور از واقعیته. باید لمس کرد زندگی را. باید خودت را جای طرف بذاری و بعد در موردش حرف بزنی. 

اینها یه پیش درآمدی بودند برای بحث کار دوم. کاری که ممکنه 20 درصد از نظر انرژی و وقت براش سرمایه گذاری کردید، ولی 80 درصد درآمدتون را براتون رقم بزنه. ولی به نظر من نمیشه به راحتی از اون 80 درصد بقیه انرژی که گذاشتید به راحتی گذشت. من به شخصه تاثیر پنهانی اون را درک کردم. یه جوری میشه گفت اون 80 درصد فونداسیون بنایی است که فقط 20 درصدش معلومه. اون 80 درصد زیرخاکه.

میتونید با یه جستجوی ساده، خیل بیشماری از کسب و کارها را پیدا کنید که ایده پردازان اون در حد یه شغل دوم بهش نگاه می کردند. یه کار تفریحی. یه کار عشقی. یه کاری که ذوق و علاقه شون توش بوده. میخوام به تو دوست عزیزم بگم حواست به اون کار باشه. نذار شغل اول کل فکر و ذهن و انرژیت را بگیره. یه جایی هم برای عشقت بذار.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۵ ، ۰۱:۰۱
عماد صادق زاده

پیش نوشت: آدم بعضی مواقع یه حرفایی می زنه که خودش هم صد در صد بهش اعتقاد نداره. چون اگه اعتقاد کامل داشت بهش عمل می کرد. (اشاره به نامنظمی خودم و ...)

ما که قبل از این که به سمت بازار کار نزدیک بشیم، سعی می کردیم آمار داشته باشیم. بنابراین اگه نمایشگاهی چه داخل دانشگاه چه بیرون برگزار می شد، سعی می کردم شرکت کنم. یه جمله کلیشه ای که اکثر به اصطلاح مهندسها می گفتند این بود: "آقا اونچه در دانشگاه خوندید باید بریزید دور. اینجا برای خودش دنیای دیگری است." به قول دکتر سلطانی (استاد مکانیک دانشگاه تهران- رییس دانشکده مکانیک)، هم آره هم نه. به نظرم نه اش پررنگ تره. با این دید اگر فرد وارد بازار کار بشه امید پیشرفتش هست. وگرنه میشه دنباله رو دیگران. حتی اگر به نظر دیگران موفق بیاد. الان دیگران چه کسی را موفق می نامند. کسی که ظاهرش دو تومن به بالا قیمت داشته باشه. خوب این فرد میشه قطعه ساز برای این خودرویی که همه ازش می نالند. ولی خوب با دوتا زدوبند تونسته پول به جیب بزنه. ولی این نمیشه مهندس. نه از این بابت می گم که طرف باید چشماش را باز کنه. مهندس بخش بهش میگه این کار را بکن. ولی با یه مروری روی درس طراحی اجزا یادش بیاد میشه همچین بهینه سازی هم انجام داد و هزینه ها را کاهش داد. بعد با دلیل و مدرک طرف را قانع کنه. آره از این جهت که نباید فکر کنه حالا که چهار سال دانشگاه تو رشته مهندسی خونده دیگه عالم دهره و مثلا به یه تکنسین با 20 سال سابقه توجهی نشون نده.

کسب تجربه و درعین حال درخاطرداشتن اصول و فنون مهندسی آکادمیک، باعث میشه که کار با صبر و حوصله یه مرحله به پیش برده بشه. البته دوستان تازه وارد به کار باید بدونند که همیشه اون اینرسی قبلی موجود در محیط کار مانع از تغییر پیشنهادی شما می شود. ولی نباید بی خیال شد. باید به پیش رفت تا آخر روزی بفهمند راه درست همین است.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۰۵
عماد صادق زاده