گسترش دانش و تجربه مهندسی

در این وبلاگ به موضوعاتی که یک مهندس مکانیک در طول زندگی شخصی و حرفه ای با آن روبه رو بوده، پرداخته شده است.

گسترش دانش و تجربه مهندسی

در این وبلاگ به موضوعاتی که یک مهندس مکانیک در طول زندگی شخصی و حرفه ای با آن روبه رو بوده، پرداخته شده است.

دنیای مهندسی، دنیای پر رمز و رازی است. در گذشته شاهد آن بودیم که هر رشته مهندسی قصد داشت با ایجاد مرزهایی، گرایش هایی را پدید آورد که تخصصی تر به حوزه های مزبور پرداخته شود. ولی با گسترش دانش، نه تنها مرزهای درون رشته ای کمرنگ شد، بلکه مرزهای برون رشته ای نیز اهمیت خود را از دست داد. هم اکنون یک مهندس نمی تواند بگوید از آن جا که در رشته من به این موضوع پرداخته نشده است، من این زمینه کاری دارای این موضوع را نخواهم پذیرفت. بنابراین شاهد هستیم یک استاد ریاضی در زمینه هوش مصنوعی فعالیت می کند. استاد مکانیک، پروژه هایی در زمینه ابررایانه انجام می دهد و ... .بنده با وجود آن که در زمینه مهندسی مکانیک مطالعه داشته ام، ولی به دلیل اشتراکات فراوان مخصوصا در سال های ابتدایی، برای سایر رشته ها هم مطالعه این وبلاگ خالی از فایده نخواهد بود. از طرف دیگر با مطالعه تاریخ مهندسی می بینیم که سایر رشته های مهندسی از پهلوی این مادر بیرون آمده اند.

پشتکار

سه شنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۳۶ ق.ظ
خیلی وقت بود با دنیای مهندسی فاصله گرفته بودم. یعنی از حدود 6 ماه پیش که پایان نامه را دفاع کردم دیگه کار جدی ای در این زمینه نکردم. البته تو این مدت سعی داشتم با مطالعه مطالب مهندسی و اخبار فناوری خیلی هم دور نشم. مثلا یه کاری که کردم اومدم یه گروه پنج نفره توی تلگرام ساختم تحت عنوان "mechanical engineering" و از رفیقام هرکس را میشناختم علاقمنده اضافه کردم. چشتون روز بد نبینه انگار گرد مرگ پاشیده باشند رو این گروه یا اعضاش طلسم شده باشند. اصن لام تا کام حرف نمیزنن. حالا اون به جهنم. حداقل وقتی یه نفر پست میذاره را بخونید و یه قدردانی ازش بکنید که باز هم انگیزه بگیره و دوباره سعی کنه مطالب جدید و به دردبخور پیدا کنه و به اشتراک بذاره.
نهایتا این شانس را داشتم که حدود دو هفته پیش به صورت جدی وارد یه پروژه شکل دهی بشم. البته این قضیه از حدود یه سال پیش کلید خورده بود ولی گاهی به هرجهت بود. واقعا کار سنگینیه. فقط در این حد میگم که یه نفر که باهاش کار میکنم پروژه ارشدش روی همین موضوع بوده. یعنی دراصل این پروژه در ادامه کار اونه و خیلی از مدل های ایشون استفاده می کنیم. ولی کار حدود سه ماه پیش به یه گرهی خورد که خود اون آقا رسما گفت من نمیدونم چی کار باید کرد. خلاصه واقعا بد نقطه ای پروژه گیر کرده بود. 
از دو هفته پیش که درگیر شدم تقریبا روزی 7 ساعت مفید درگیرش بودم. واقعا هر راهی به ذهنم رسید را پیاده کردم. اواخر هفته پیش به رییسم گفتم اگه امروز جواب نگیرم دیگه نمیدونم باید چه کار کنم. خلاصه هی ران بذار هی جواب نگیر. نهایتا در کمال ناباوری در آخرین لحظات هفته پیش دیدم جواب داد. اون لحظه وصف نشدنیه.
توی این قضیه خیلی چیز یاد گرفتم که مهم ترینش همین پشتکار و امید داشتنه. به قول اون ضرب المثل ژاپنی که میگفت اگه یکی دیگه انجام بده من بهترش را انجام خواهم داد و اگر یکی دیگه نتونه من قطعا انجام خواهم داد. 
نکته دوم اینکه دوستان سعی کنند در فرآیند کار یه دفترچه داشته باشند و فرآیند و اقدامات را ثبت کنند. این قضیه برای من که مجبور بودم توی 4 تا نرم افزار کار کنم خیلی حیاتی بود. لازم بود تغییرات را ثبت کنم. این کار ثبت تاریخچه فعالیت ها خیلی عالیه. پس از این که کار هم تموم شد بهتره این مطالب به نوعی مستند بشه. این دقیقا همون چیزیه که ما ایرانی ها بهش دقت نمی کنیم. از اونطرف میبینی که غربی ها روی این قضیه خیلی حساسند. برای همینه سازمان وابسته به یه نفر یا یه گروه نیست. برای همینه میبینی قطعات یه خودرو توی چند کشور تولید میشند و هیچ مشکلی نداره. چون روند کاملا مشخصه و هیچ ابهامی هم در فرآیند وجود نداره ودر عین حال افراد خودشون را نسبت به این استانداردها مقید میدونن.

پی نوشت: سعی میکنم در ادامه، درس های دیگری را خدمتتون ارائه کنم.

نظرات  (۲)

سلام آقای عماد :)
واقعا خیلی مطالب مفیدی میگذارید، گفته بودید اختراع داشتید میتونم بپرسم توی چه زمینه ای بوده ؟ 
موافقم باهاتون پشتکار توی بیشتر زمینه ها نتیجه ی مثبت میده :)
پاسخ:
سلام
لطف دارید. این بازخوردها قطعا به ادامه راه این وبلاگ کمک خواهد کرد.
توی همون پژوهشکده خودرو که کار میکردم، من بیشتر روی جعبه باتری که توی خودروی هیبرید الکتریکی استفاده میشه کار کردم و نهایتا همون را ثبت اختراع کردیم. متاسفانه روند ثبت خیلی طولانی بود (از ما حدود 10 ماه) ولی برای کسی که میخواد شرکت ثبت کنه یا در زمینه های دانش بنیان فعالیت کنه خوبه.

ثبت اختراع هم داشتی؟!


بابا ایول! تبریک می گم! کارت درسته!
پاسخ:
اینم یه وادی هست که به نظر دوردست میاد ولی اگه واردش بشی میبینی کار خاصی نیست.
الان کار اینه که اختراع کاربردی داشته باشی و بتونی وارد بازارش کنی. نمونه اش را دیدم تو خود ایران با یه اختراع ساده که وقتی آب جوش را میریزی تو لیوان مزبور، چایی میشه و دیگه نیازی به چای کیسه ای و اینا نیست.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی